وبلاگicon
جامعه ی من
جامعه ی من
مشکلات جامعه 
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جامعه من و آدرس jameaiman.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





توقعات زنان؛ عامل اصلی طلاق

به گزارش نیمروز به نقل از الف، آمارها نشان می دهد كه طلاق در كشور در سالهای اخیر روند روبه رشدی داشته است. با عباس عبدی، پژوهشگر مسائل اجتماعی در این باره گفت و گو كرده ایم. او معتقد است مهمترین علت افزایش طلاق تغییر در انتظار زن از زندگی و نقش خود در خانواده است .

با توجه به شیوع پدیده طلاق در سال های اخیر ، به نظر شما علت افزایش این واقعه در جامعه ما چیست ؟

به عقیده من بروز طلاق مثل هر پدیده‌ی اجتماعی دیگر، تك عاملی نیست و به لحاظ منطقی، انواع و اقسام، علل و عوامل مختلفی در بروز و افزایش آن مؤثر است. برای این كه بدانیم كدام عامل مهم‌تر است، نیازمند انجام و دسترسی به پژوهش‌های اجتماعی در این زمینه هستیم. ولی با نهایت تأسف باید گفت كه طی سال‌های اخیر به نحو چشم‌گیری انجام این پژوهش‌ها و نیز طرح عمومی یافته‌های پژوهشی و بحث‌های كارشناسی در باره این موضوعات، كاهش یافته است. گویی كه هیچ معضل و آسیب اجتماعی وجود ندارد كه دولت موظف به ایجاد زمینه لازم برای مطالعه درباره‌ی آن‌ها باشد. اولین نتیجه‌ی مبارزه‌ی غیرمنطقی علیه علوم اجتماعی، همین وضع است كه می‌بینیم. بنابراین آن‌چه كه در این زمینه اظهار می‌كنم، استنباط‌های كلی بنده است و برای تأیید صحت و سقم و آن باید به مطالعات میدانی و معتبر پژوهشی مراجعه كرد.

به نظر من علت اصلی افزایش طلاق، تغییر در انتظار زن از زندگی و نقش خود در خانواده است. انتظاری كه به دلایل متعدد تغییر كرده است، ولی شوهران آن را نمی‌پذیرند. البته مشابه همین وضع هم در میان مردان رخ داده است، و در واقع از یك سو تغییر انتظارات هم در زن و هم در شوهر درباره‌ی خودشان و از سوی دیگر نپذیرفتن این تغییرات درباره‌ی طرف مقابل، علت اصلی افزایش طلاق است. هم‌چنین نا‌هم‌خوانی مقررات حقوقی ازدواج با انتظارات طرفین و شرایط روز جامعه نیز عامل مهم دیگری است كه بی‌ربط به عامل اول نیست. شرح این مسأله طولانی می‌شود و از حوصله‌ی این گفت‌و‌گو خارج است.

بعضی از آسیب شناسان و جامعه شناسان معتقدند كه در سالیان اخیر پدیده طلاق عاطفی هم شیوع پیدا كرده ، شما اعتقادی به طلاق عاطفی و شیوع آن دارید ؟

اعتقاد دارم در هر جایی كه محدودیت‌های اخلاقی و قانونی برای انجام طلاق باشد، به همان نسبت نیز طلاق عاطفی بیشتر است ولی به نظر من با توجه به رشد طلاق و كم شدن اثرات منفی این رویداد جوانان كمتر از گذشته خود را در قید و بند زندگی سخت كه همان طلاق عاطفی باشد قرار می‌دهند پس شدت طلاق عاطفی در حال كاهش است و این یكی از نتایج مثبت افزایش وقوع طلاق است.

عوارض این پدیده چگونه خود را بر جامعه نمایان می كند و اصلا برای جلوگیری یا كاهش طلاق چه راهكاری وجود دارد ؟

از اثرات افزایش این پدیده ، تغییر در الگوی خانوار و حتی افزایش تقاضا برای مسكن (به دلیل زیاد شدن تعداد خانوار)، تغییر الگوی روابط جنسی، كاهش رشد جمعیت و انواع مسائل دیگر می‌تواند در كوتاه و بلند مدت به دلیل رشد آمار طلاق، را می توان نام برد .
اما ؛ به یك تعبیر جلوی افزایش طلاق را نمی‌توان گرفت، ولی می‌توان روند آن را كاهش داد. ضمن آن‌كه می‌توان از تبعات منفی آن كاست. به نظر من در سه مرحله باید این كار انجام شود.

مرحله‌ی اول پیش از ازدواج است كه باید مشورت‌های متعددی را درباره‌ی چگونگی انتظارات از یكدیگر و تطابق دادن هر یك از انتظارات به دختر و پسر داده شود. در این مرحله معتقدم كه باید مقررات و حقوق ازدواج تغییر كند. ازدواج یك عقد است كه به هر شكلی می‌توان آن را منعقد كرد. ولی در ایران كنونی باید چند الگوی ثابت (به جای یك الگوی فعلی) به زوجین ارائه شود تا هر كدام را كه خود خواستند، انتخاب كنند. بحث این مسأله نیز نیازمند فرصت دیگری است. مرحله‌ی بعد در طول زناشویی است كه باید كمك‌های مشاوره‌ای و به‌ویژه رایگان به زوجین داد تا بتوانند مشكلات متعدد ارتباطی خود را به‌ویژه در امور جنسی و نیز ارتباطات با دیگر اعضای خانواده و كنار آمدن با مشكلات زندگی، حل كنند. و بالاخره در مرحله‌ی طلاق باید امكانات و مشورت‌هایی را فراهم كرد كه طرفین با حداقل خسارت روانی و اخلاقی از یكدیگر جدا شوند و سرنوشت كودكان (در صورت وجود) قربانی این طلاق نشود.

همانطور كه در ابتدا اشاره شد آمار رسمی سازمان ثبت احوال گویای روند افزایشی طلاق را نشان می دهد چرا مسئولین به طور عام به مسائل اجتماعی و بالاخص واقعه طلاق توجه كمتری نسبت به مسائل اقتصادی و سیاسی می كنند .

واقعیت این است كه مسائل و مشكلات اقتصادی به نحوی اورژانسی هستند. وقتی ارز گران شود، همه‌ی شاخك‌ها متوجه چهار‌راه استانبول می‌شود. ولی مسائل اجتماعی به صورت آهسته آهسته تغییر می‌كند. لذا تا وقتی كه به درجه‌ی بحرانی نرسند، كمتر مسئولی به آن توجه می‌كند، البته وقتی هم متوجه می‌شوند كه كاری از دستشان برنمی‌آید. با این حال همه مشكلات را بر دوش دولت نباید انداخت. مردم و مطبوعات و نهادهای دیگر هم باید حساسیت لازم را از خود نشان دهند. به نظر من سونامی طلاق از چند سال پیش در تهران آغاز شده و هنگامی كه به شهرستان‌ها و روستاهای كشور برسد، با یك بحران بزرگ اجتماعی مواجه خواهیم بود، به‌طوری كه بساط همه‌ی برنامه‌های فرهنگی دولت را برخواهد چید.

عده ای از افراد ، نفوذ مدرنیته به فرهنگ و اجتماع سنتی ما را علت این واقعه می دانند نظر شما در این مورد چگونه است . و میتوان مدرنتیه را در روند افزایشی طلاق سهیم دانست .

در واقع بخشی از طلاق ناشی از تضاد سنت و مدرنیسم است و بخشی نیز ناشی از مدرنیته است. برای درك بهتر است مثال بزنم. صعود از یك سطح شیب‌دار، همراه با كشیدن یك چرخ‌دستی، خستگی را دوچندان می‌كند. یكی به دلیل صعود از یك سطح شیب‌دار و دیگری به علت حمل بار اضافی كه فرد را به پایین می‌كشد. مدرنیته مثل همان سطح شیب‌دار به سوی بالا است و تضاد سنت و مدرنیسم مشابه آن بار اضافی است كه حمل آن بر دوش فرد سنگینی می‌كند. افزایش طلاق ناشی از صعود به بالای سطح شیب‌دار را نمی‌توانیم كاهش دهیم، هرچند می‌توانیم عوارض آن را كم كنیم، ولی تضادهای موجود (به‌ویژه در حقوق خانواده) كه انعكاسی از تضادهای میان سنت و مدرنیسم است را می‌توانیم كم كرده و تبعات آن، از جمله طلاق را تا حدی كاهش دهیم.
وزیر ورزش و جوانان گفته است كه :" صدور مجوز به سایت‌های همسریابی از ایده‌های این وزارتخانه برای كاهش میزان طلاق است " چقدر این ایده را می توان موثر دانست .

ارزیابی درستی این نظر منوط به این است كه گوینده مستندات و شواهد كافی برای تاثیر مثبت داشتن این كار بر كاهش طلاق ارائه دهد آنگاه من یا هر كس دیگری به نقد این اظهارات بپردازیم اما وقتی هیچ دلیلی برای این ادعا آورده نمی‌شود چه می توان گفت؟ مگر این سایت‌ها قرار است چه كاری كنند كه طلاق كم شود؟ این سایت‌ها در بهترین حالت امكانی برای پیدا كردن شریك جنسی هستند مگر در دنیا كه از این امكانات زیاد است ازدواج‌های سایت‌های مشابه، طلاق را كم كرده است؟ خوب! اگر می‌خواهند مخالفت با تاسیس این سایت‌ها را كم كنند اشكالی ندارد كه از این مطالب هم گفته شود ولی بدانند كه اینها كمكی به حل مساله طلاق نمی‌كند

 

[ دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:طلاق,توقعات زنان,عامل طلاق, ] [ 13:53 ] [ مصطفی بهرامی ]

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : 

طی هفته گذشته، رسانه‌ها به نقل از «معصومه آباد»، دبیر کمیته سلامت شورای شهر تهران اعلام کردند که ایران رتبه چهارم طلاق در جهان را به خود اختصاص داده است. طبق آخرين آمار طلاق ايران، این کشور رتبه چهارم را در دنيا دارد كه رشد طلاق در آن 8 درصد و رشد ازدواج 5/5 درصد بوده است. این موضوع زنگ خطري براي خانواده‌ها خوانده شده؛ بر همین اساس خبرنگار شفقنا با دکتر سیدمحمدرضا رضازاده، مدیر گروه روانشناسی دانشگاه تهران درباره دلایل افزایش طلاق در ایران به گفت وگو پرداخته است.

مدیر گروه روانشناسی دانشگاه تهران چهار علت را از نگاه جامع گرایانه برای پیدایش پدیده طلاق «سنخیت های پیش از ازدواج»، «عوامل فردی و شخصیتی»، «عوامل مهارتی» و «عوامل اجتماعی» برشمرد و بر لزوم توجه بیشتر به نهاد خانواده تاکید کرد.

دکتر سیدمحمدرضا رضازاده در گفت وگو با خبرنگار شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) درباره دلایل افزایش طلاق در ایران و رسیدن به رتبه چهارم طلاق در جهان بیان کرد: مساله طلاق یکی از مسایل مهم و جدی است که تاثیرات زیادی را بر روی همسران و در صورتی که خانواده ها دارای فرزند باشند، تاثیرات منفی و بسیار جدی روی فرزندان می گذارد. این در حالی است که اگر بررسی دقیقی صورت گیرد این نکته مشخص خواهد شد که بسیاری از افرادی که امروز مدعی طلاق و جدایی از همسر خود هستند، خود روزی جزو فرزندان طلاق شمرده می شدند که این مورد به واقع یکی از آثار مخرب و مزمن پدیده طلاق می تواند باشد.

او بیان کرد: طلاق علل متعددی دارد و کمتر می توان برای آن علل محدودی را در نظر گرفت. طلاق از آن دسته پدیده های اجتماعی است که دارای علل متعدد و در اکثر مواقع پیچیده است اما یکی از معماهایی که امروزه برای متخصصان در برخورد با زندگی افراد گوناگون مطرح می شود، این است که بسیاری از زوج ها با وجود نارضایتی به زندگی در کنار هم ادامه می دهند و در مقابل عده ای دیگر با وجود رضایت کامل به ناگاه از یکدیگر جدا می شوند. برخی افرادی که در مورد پدیده های مختلف اظهارنظر می کنند، نگاه جامع و مانعی ندارند. در مورد برخی از علل اقتصادی یا آگاهی افراد، زیاده گویی و در مورد برخی دیگر از علل بسیار کم سخن می گویند. این در حالی است که باید برخی از پدیده ها مثل طلاق و بروز و ظهور آنها را با موشکافی و دقت زیادی بررسی کرد.

رضازاده ادامه داد: از نگاه جامع نگرانه چهار علت برای پیدایش پدیده طلاق می توان نام برد که عبارتند از: 1- سنخیت های پیش از ازدواج، 2- عوامل فردی و شخصیتی، 3- عوامل مهارتی و 4- عوامل اجتماعی

او افزود: سنخیت های پیش از ازدواج باید از جانب زوجین رعایت شود از جمله این سنخیت ها می توان به الف) مساله سن ب) تجانس فرهنگی ج) هوش د) سطح اجتماعی و اقتصادی و... اشاره کرد.



به طور مثال افرادی که به ازدواج با فردی که به فرهنگ هم تعلق ندارند تن می دهند بیشتر در معرض طلاق قرار دارند و این ازدواج ها اغلب موفق نیستند.

رضازاده ادمه داد: فردی که قصد ازدواج دارد باید شخصیتی سالم و عاری از اختلالات شخصیتی باشد به طور مثال منزوی، بدبین، شکاک و ... نباشد.

او مهارت ارتباطی، مهارت کنترل خشم و پرخاشگری را از مسایل مهم در مساله ازدواج دانست و بیان کرد: برخی از روابط ما در زندگی روابط قطعی و برخی روابط، مشروط هستند به طور مثال رابطه ما با پدر و مادرمان یک رابطه قطعی است ولی رابطه ما با همسرمان یک رابطه مشروط است زیرا می توان به آن پایان داد و از زیر بار مسوولیت آن خارج شد. پس در این نوع رابطه چون فرد در میان هزاران نفر که می توانسته به صورت بالقوه انتخاب کند یکی را انتخاب می کند و با او ارتباط برقرار می سازد، انسان از توقعات خود کمتر چشم پوشی می کند و دائم به دنبال این است که از طریق این انتخاب به تمامی خواسته و توقعات مورد نظر خویش جامعه عمل بپوشاند و اگر طرف مقابل یا هر دو این مهارت ها را نداشته باشند در خیلی از موارد رابطه آن ها دچار مشکل می شود.

رضازاده از میان عوامل اجتماعی به مساله مهاجرت و نوع نگرش افراد نسبت به طلاق اشاره کرد و ادامه داد: افرادی که از ایران به کشورهای دیگر به ویژه کشورهای اروپایی مهاجرت می کنند دچار مشکل می شوند و نگرش افراد امروزه نسبت به مساله طلاق با مردم گذشته و دهه های قبل بسیار متفاوت است، به گونه ای که در گذشته نگاه مردم و بالاخص جوانان و خانواده ها به پدیده طلاق یک نگاه کاملا منفی بود. این در حالی است که امروزه این چنین نیست. جوانان و افرادی که در شرف ازدواج هستند یا ازدواج کرده اند و حتی خانواده ها نسبت به این پدیده به صورت مثبت نگاه می کنند و جامعه نیز طلاق را راحت تر می پذیرد.

مدیر گروه روانشناسی دانشگاه تهران، مشکلات اقتصادی را یکی از عوامل تأثیرگذار بر روی طلاق دانست و افزود: در گذشته جوانان نیز دارای مشکلات اقتصادی بودند اما از آن جایی که سایر عوامل در مساله ازدواج به خوبی رعایت می شد، این مشکلات اقتصادی قدرت تخریب روابط را پیدا نمی کرد و حتی باعث افزایش صمیمیت و دلسوزی و تلاش بیشتر زوجین می شد. ولی نکته ای که نباید در مورد مسایل اقتصادی مورد غفلت قرار گیرد این است که اگر زندگی بین دو نفر دارای مشکلات پنهان و نامحسوس متعددی باشد در صورت بروز مشکلات اقتصادی از این مشکلات پنهان پرده برداشته خواهد شد و رابطه و زندگی مطمئناً دچار مشکلات عمیق و عدیده ای خواهد شد. به عبارت دیگر در این موردی که بیان شد مشکلات اقتصادی نقش تیر خلاص را بازی می کند و باعث می شود که رابطه ی بین دو نفر به کلی متلاشی شود.

او استقلال اقتصادی و افزایش آگاهی خانم ها را یکی دیگر از مسایل طلاق عنوان کرد و اظهار کرد: اگر خانمی به استقلال اقتصادی رسیده باشد، به هنگام بروز مشکل در زندگی راحت تر به مساله طلاق فکر می کند و نسبت به انجام آن مبادرت می ورزد. این مساله صرفاً مختص جامعه ما نیست به گونه ای که بسیاری از متخصصان در غرب هم یکی از علل ایجاد و بروز طلاق در جوامع خود را افزایش میزان خودکفایی و استقلال اقتصادی خانم ها در جوامع خود می دانند. یکی دیگر از مسایل آگاهی های اجتماعی و افزایش این آگاهی ها در میان خانم هاست. به عبارت دیگر افزایش آگاهی اجتماعی در بین خانم ها باعث افزایش انتظارات در این قشر از افراد جامعه شده است به گونه ای که در نسل پیش از ما انتظار زوجین از یکدیگر بسیار پایین بود به گونه ای که به طور مثال انتظار مرد از همسرش مدیریت مسایل داخل خانه و انتظار زن از همسرش تامین معاش و مقدمات زندگی بود که این انتظارات بسیار محدود و مشخص بود.

این روان شناس ادامه داد: این در حالی است که امروزه انتظار همسران از یکدیگر یک انتظار گسترده و نامحدود است. به طور مثال ما انتظار داریم که همسر ما بهترین دوست و رفیق ما هم باشد و ما بتوانیم بسیاری از مسایل را با او مطرح کنیم و از این کار ترس و ابایی نداشته باشیم. مساله بعدی بحث صبر و تحمل انسان است. ازدواج کنار آمدن دو نفر با هم است که آن ها تفاوت ها و سلایق گوناگون با یکدیگر دارند و از نظر ویژگی های روانی - شخصیتی بین این دو نفر اختلاف وجود دارد اما مشکل از آن جایی بروز پیدا می کند که افراد در خود صبر و تحمل را ایجاد نکنند زیرا در هر برخورد کوچک با مشکلات زندگی به جای حل منطقی و مبارزه با آن مشکلات، هیجانی عمل می کنند و در این میان آن تفاوت های بین فردی مزید بر علت شده و در کنار آن صبر و تحمل پایین موجب ایجاد و بروز مشکلات عظیم و جبران ناپذیر در روابط بین آن ها خواهد شد.

رضازاده با توجه به افزایش آگاهی افراد و نتایج منفی طلاق برای جامعه، نگرش به این پدیده را نسبت به گذشته مثبت دانست و اظهار کرد: تغییر نگرش و افزایش آگاهی افراد متوجه پیامدهای این پدیده اجتماعی نیست. متخصصان و صاحبنظران به این پیامدها آگاه هستند اما مردم عادی به ابعاد همه جانبه این پیامدها آگاهی کمتری دارند. به واقع در اکثر موارد زمان مبادرت به طلاق این پیامدها را کمتر مورد مشاهده قرار می دهند و در حقیقت این گونه افراد در فرایند متارکه و جدایی بسیار احساسی و هیجانی عمل می کنند به گونه ای که وقتی مدتی از طلاق این افراد می گذرد از این اقدام ابراز ندامت و پشیمانی می کنند.

این روان شناس بیان کرد: افزایش آگاهی در کشور ما بیش تر معطوف به آن دسته از حقوقی است که همسران باید نسبت به یکدیگر ابراز نمایند. این در حالی است که در کنار این افزایش آگاهی ها، میزان صبر و تحمل در افراد کاهش و انتظارات ما افزایش یافته است که این مورد به واقع باعث ایجاد و بروز مشکلاتی در زندگی زناشویی شده است.

او تأکید کرد: در کشور ما باید ریشه های طلاق در تمامی عوامل بررسی و از زوایای مختلف به این پدیده نگریسته شود که این مهم نیازمند مطالعات بسیاری در این زمینه است تا نتایجی که از این مطالعات و بررسی ها حاصل می شود قدرت کاربردی شدن داشته باشند.

او افزایش توجه نسبت به نهاد خانواده را بسیار مهم و در صدر اولویت برای رسیدگی دانست و گفت: جوانان باید در امر ازدواج به خانواده ی خود و جایگاه پر اهمیت این نهاد بیشتر بها دهند، امروزه جوانان نسبت به خانواده و اینکه نهاد خانواده می تواند در بحث ازدواج نقشی تاثیرگذار داشته باشد و به جوان در داشتن ازدواج موفق تا حد زیادی کمک کند، توجه کمی دارند بنابراین باید از طرف جوانان و خانواده ها تلاش های زیادی صورت گیرد تا این نقش احیا شود و جوانان نسبت به این ارزش اجتماعی آگاهی پیدا کنند.

رضازاده با بیان اینکه آموزش در جامعه ی ما از اهمیت و ارزش بالایی برخوردار است ادامه داد: با چاپ کتابچه ها و بروشورهای متعدد سطح آگاهی در افرادی که به کارگاه های آموزشی دسترسی ندارند افزایش می یابد. هم چنین کارگاه های موجود در زمینه های پیش از ازدواج که بیشتر به مسایل جنسی می پردازند را باید جامع تر کرد و علاوه بر مسایل جنسی به سایر آموزش های لازم و ضروری جهت شروع یک رابطه مثبت اقدام کرد.

او در پایان افزود: نقش دولت و مسوولان اجرایی ذی ربط بسیار مهم است و نباید به سادگی از آن عبور کرد. در حقیقت در بحث ازدواج که در فرهنگ و دین ما مورد تاکید فراوانی است، دولت باید چه در مورد مباحث آموزشی و چه در زمینه ی فراهم آوردن مقدمات مالی و اقتصادی ازدواج به صورت فعالانه نقش ایفا کند زیرا ازدواج سالم و صحیح ما را با جامعه ای سالم، پویا و عاری از تنش رو به رو خواهد ساخت؛ بنابراین تلاش ها و فعالیت ها و برنامه هایی که تاکنون مورد توجه بوده و تا حدودی به اجرا درآمده است نیازهای ما را در این زمینه به درستی برطرف نکرده و این تلاش ها به عبارت دیگر ناکافی است و سردمداران اجرایی کشور باید به خصوص در مورد مسکن که امروزه دغدغه ی بسیاری از جوانان در شرف ازدواج ما هست، به صورت عملیاتی وارد شوند و به تامین جوانان و کمک به آن ها مبادرت ورزند.

[ دو شنبه 25 دی 1391برچسب:طلاق , آمار طلاق,گرایش به طلاق, ] [ 22:13 ] [ مصطفی بهرامی ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 15 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آرشيو مطالب
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





  • بک لینک
  • نرم افزار های موبایل